اثرات آفتکشها روی دشمنان طبیعی
محیط اطراف ما در معرض انواع مختلفی از آلاینده ها و سموم کشاورزی قرارگرفته وآلودگیهای زیست محیطی روز به روز درحال افزایش است و اثرات مداوم باقیمانده ی حشره کشهای رایج (فسفره، کارباماتی و کلره) موجب بروزمشکلات متعددی برای موجودات غیرهدف به خصوص پارازیتوئیدها شده است. بنابراین حشرهکشهای با ویژگی انتخابی بودن فیزیولوژیکی از قبیل گروههای مختلف تنظیمکننده های رشد حشرات، حشره کشهای با منشا زیستی و حشره کشهای بیولوژیکی میتواند جایگزین مناسبی برای حشره کشهای فسفره وکارباماتی باشد. پارازیتوئیدها و شکارگرها اغلب حساسیت بیشتری نسبت به میزبانشان برای آفتکشها دارند. محققین معتقدند که اثرات آفتکشهای شیمیایی روی دشمنان طبیعی از سه طریق انجام میگیرد:
1- اثر مستقیم یعنی سمیت مستقیم آفتکش برای پارازیتوئید و شکارگرها که به مرگ آنها منجر میشود.
2- سمیت دز زیرکشندگی و با خاصیت دور کنندگی آفتکش که باعث دور شدن پارازیتوئیدها و شکارگرها از محل زندگی آفات میشود.
3- کاهش جمعیت دشمنان طبیعی از طریق از بین رفتن میزبان، یعنی منابع غذایی آنها که توسط آفتکشها صورت میگیرد.
کنترل شیمیایی یکی از استراتژیهای مهم در مدیریت تلفیقی آفات میباشد زیرا مزیتهایی همچون کاربرد آسان، قابل دسترس بودن و کنترل قاطع و موثری برای حشرات دارد. از بین رفتن انتخابی پارازیتوئیدها و شکارگرها در اثر دز کشنده حشره کشها باعث رها شدن آفت درجه ی اول از کنترل طبیعی (طغیان) و نیز ظهور آفت درجه ی دوم میشود.
در اغلب مواردکنترل بیولوژیک به تنهایی به حد کافی موثر نیست و آفتکشها هنوز مخل گونه های غیرهدف میباشند. از ابتدا تاکید اولیه IPM به تلفیق روشهای کنترل آفات بود. کنترل شیمیایی وکنترل بیولوژیک دو استراتژی مهمی میباشد و مدیریت آفات تعامل بین این دو را برای موفقیت در برنامه های IPM ضروری و لازم مینماید.